( تحصیلات : لیسانس ، 21 ساله )

سلام
لطفا هرچه سریعتر پاسخ این سوال مرا بدهید
منظور از این جمله که در فرآن آمده چیست؟
[کنیزان خود را اگر راضی نیستند وادار به خود فروشی نکنید]
در صورت امکان جامع توضیح دهید
ممنون


مشاور (hassan najafi)

دوست گرامی : آیات 33 و 34 سوره نور را در نظر داشته باشید : یکی از مسائل زشت، در دوره جاهلیت، وادار کردن کنیزان به خودفروشی به نفع صاحبان خود بود. این دسته کنیزان مجبور بودند با این کار برای صاحبان خود درآمد داشته باشند. بویژه که مقرّری سنگینی برایشان وضع می شد و آنان چاره ای جز پرداخت آن به صاحبان خویش نداشتند. پدیده ای شوم و شرم آور که اینک نیز با گستردگی در خیلی از جوامع وجود دارد و مراکزی رسمی و غیر رسمی در سطحی بسیار وسیع در این زمینه فعالیت دارند و با کشیدن زنان و مردان به چنین مراکز فسادی، از آنان سوء استفاده کرده و ابزاری برای درآمد خویش قرار داده اند. اینک تجارت بر سر زنان و دختران نگون بخت و انتقال آنان به کشورهای دیگر و خرید و فروش آنان همچون بردگانی که از خود اراده و اختیار چندانی ندارند، به امری رایج، آن هم در سطح جهانی تبدیل شده است که با آنچه در دوره جاهلیت صورت می گرفت اساسا قابل مقایسه نیست. این فراز از آیه خطاب به پاره ای افراد در جامعه اسلامی که هنوز برخاسته از منفعت طلبی و طمع ورزی خویش، کنیزکان خود را وادار به این کار بسیار زشت و شرم آور می کردند، فرمان می دهد که کنیزکان خود را به انگیزه دستیابی به سرمایه زوال پذیر زندگی دنیا، وقتی خودشان خواهان پاکدامنی اند، وادار به زنا نکنید. شأن نزولی که برای این فراز آیه نقل شده، نشان می دهد که این پدیده در دوره جاهلی، امری عادی شده و چنان نفوذ یافته بود که حتی سال ها پس از رستاخیز اسلام، بودند افرادی که هنوز به خود اجازه می دادند حتی در مدینه که شهر پیامبر(ص) و مرکز حکومت آن بزرگوار بود، کنیزان خود را برای تحصیل درآمد، به این کار وا دارند. عبداللّه بن ابیّ که گفته شده شش کنیز داشت که آنان را مجبور به خودفروشی می کرد، هر چند جزء مسلمانان واقعی نیست و در شمار منافقان مدینه ذکر شده و در مذمت وی، در سوره منافقون آیه آمده است اما اینکه شرایط را برای ادامه روش خود مناسب بداند، نشان می دهد هنوز زشتی این رفتار با کنیزان، کاملاً از میان نرفته بود. شأن نزول چنان که اشاره شد، گفته اند این فراز آیه در باره عبداللّه بن ابیّ نازل شده است. کنیزان وی، پس از تحریم زنا، از وضع خود به پیامبر(ص) شکایت بردند. این بود که فرمان یادشده نازل شد. در تفسیر قمی، آمده است که این شیوه عرب و قریش بود که کنیزانی را می خریدند و مقرری سنگینی بر آنان قرار می دادند و برای تحصیل و پرداخت آن، آنان را به تن فروشی کشانده و مجبور می ساختند. همه می دانیم که تحریم زنا به دوران مکه و پیش از هجرت برمی گردد و از نخستین روزهای دعوت اسلامی، جزء بدیهیات دین بوده است و حرمت آن نیز اختصاص به شریعتی خاص نداشته و در همه ادیان الهی حرام و زشت شمرده شده است. از این رو، همان گونه که در تفسیر المیزان نیز بر این شأن نزول خرده گیری شده، اینکه کنیزان عبداللّه بن ابیّ، پس از تحریم زنا، شکایت به پیامبر(ص) برده باشند، دارای چند اشکال و پذیرش آن مشکل است. مگر اینکه گفته شود منظور کسانی که این شأن نزول را نقل کرده اند، اصل تحریم زنا نمی باشد بلکه منظور، حدّ و مجازاتی است که بعدا برای مرتکبان این گناه چه زن و چه مرد، اعلام شد و در آغاز همین سوره آمده است. گویا این کنیزان با نزول فرمان مجازات زناکاران و ترس از گرفتار آمدن به آن، به پیامبر اکرم(ص) شکایت بردند و این فرمان در تأکید بر اصل حرمت زنا، پاسخی به خواست چنین کنیزانی بود که خود، خواهان پاکدامنی و پرهیز از این کار شرم آور بودند ولی خود را مجبور به آن می دیدند.